عاشقانه های من برای تو
هی باشه و هی نباشه ... توان ماندم را میخواهی بدانی!؟ تاقت من به بلندای سقف اسمان صیقل خورده است.. دیگر اشک هایم هم شرم وحیا نمی دانند چیست... سایه من از تنم فراریست... چ کرده ای بامن شاهزاده..؟! خودم را ازکدام پستوی پنهان پیدا کنم؟؟ راستش را بخواهی... از این دلدادگی... خود باختگی را بیشتر دوست دارم! بیهوده نقاش بوده ام این همه سال... به چشم هایت که می رسم.. قلم مو ها خیس می شوند... به لب هایت که می رسم... دستم می لرزد... رنگ ها می گریزند و ؟؟ قاب ها خالی.. تنها... نبودن تورا.. به دیوار زندگی ام... می کوبند...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: 3TaRe